محمدمیلاد عزیزممحمدمیلاد عزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره
عشق مائده و علیرضاعشق مائده و علیرضا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

شیرینی زندگیمون محمدمیلاد

سوغات مشهد

سلام پسر گلم خوبی مامانی؟خوش میگذره؟جات راحته تو دلم؟ امروز مامان و بابای بابایی از مشهد اومدن برای شمام این لباس خوشگلو گرفتن ایشالا بیای بپوشی به سلامتی مامانی خیلی دوست داره فدات شم مواظب خودت باش ...
30 مهر 1392

تاسیانه

دیشب مامانی برام تاسیانه آوردن مامان جون طاهره و طیبه و باباجان بودن با مامان جون بابائی,مامان بزرگا و بابابزرگای خودتم بودن و خاله فاطمه و عمو مهدی جای آقاجانم خیلی خالی بود آخه قربونت برم 30 مرداد آقاجان از بین ما رفتن همین الان که دارم برات مینویسم به یادشون گریه کردم دلم خیلی براشون تنگ شده خیلی دوسشون داشتم وقتی فهمیدن که تو توراهی خیلی خوشحال شدن ولی نشد که ببیننت     ...
16 مهر 1392

پسر مامانی

سلام فدات شم چندروزی کامپیوتر خراب بود نشد برات بنویسم 6 مهر رفتم دکتر برام سونو نوشت چهارشنبه 10 مهر رفتم سونوگرافی اسپادانا گفت پسری و خداروشکر سالمی رشدتم خوب بود 600 گرم بودی کلی خوشحال شدم خیلی دوست دارم پسر گلم بوس مامانی و بابائی عاشقتن فدات شم  
16 مهر 1392

دکتر

سلام کوشولوی من خوبی هلو تپلی؟ امروز رفتم دکتر واسه چک آپ صدای قلبت رو خیلی سخت شنید آقای دکتر گفت از بس معدم نفخ داره صدای قلبت کم میاد برام سونو نوشت حالا دیگه میفهمم دختری یا پسر فدات شم فقط امیدوارم سالم باشی و سالم به دنیا بیای بوس بوس قربونت برم 
6 مهر 1392

خاطرات مامانی

عشق مامانی سلام خوبی فدات شم؟سرحالی؟ امروز چهلم آقاجان بود رفتیم باغ رضوان مراسم همونجا گرفتیم نزدیک غروب که شد هوا سرد شد توام تو دلم یخ کرده بودی و خودتو جمع کرده بودی مامانی برام پتو آوردن گرفتم دورم توام گرم شدی  خیلی دوست دارم قربونت برم فردا نوبت دکتر دارم برا چک آپ  
5 مهر 1392

هلوی مامانی

سلام قربونت برم چهارشنبه 3 مهر جواب کنکور خاله اومد رشته نرم افزار کامپیوتر دانشگاه غیرانتفاعی چهلستون تو خانه اصفهان قبول شد خیلی خوشحال شد  صبح با مامانو بابامم رفتم برا هلوتپلی خودم لباس خریدم یه بلوز شلوارم برا طاها خریدیم عصری رفتیم بهش دادیم     
5 مهر 1392